در صورتیکه همین ایرانی، هم در تمدن اسلامی با هزاران نبوغ و سند تاریخی و علمی که دنیا میشناسد و هم الان حتی در شرایط فعلی ، استعدادش را هر جا که مجال شکفتن باشد! در بین اقوام دیگر چه فرنگی چه غیر فرنگی ، در بین هر قومی نشان می دهند، اما گذشته گرائی!
این گذشته گرائی قضا و قدر بآن شکل انحرافی اش شفاعت ، ثواب ، شکر ، دغدغه گناه و نجات فردی بسوی بهشت همه همه از لوازم استعمار قدیم اند ، اینکه هرکس دنبال اعمالش باشد که تنهائی برود بهشت، به تنهایی این کارها را بکند این " اوراد را بخواند، بهشت خوب، اما وضع مردم چی؟ به مردم کاری ندارد! به مردم؟ راهش را در اینجا - در کتاب دعا - نوشته: این کارها را هرکس بکند به بهشت میرود! یعنی راه نجات فردی برای رسیدن به بهشت ! ... و اینهم یعنی بزرگترین استحمار و بزرگترین میشود ، از بین میرود! و خودشان هم بخاطر بدست آوردن لقمه نانی، برای زن و بچه شان، شب و روز قلم می زنند ، یا سرایدار یک جائی میشوند، یا حسابدار یک شرکتی ! چرا ؟ که چیزی که نابله "گذشته( پیدا میکند ، قیمت پیدا میکند ، همینکه مال گذشته باشد ، قیمت پیدا میکند !
۶۴