پرش به محتوا

برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۶۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

وهم " ستمگار " هردو طبقه را به استحمار می خواند، و همه (۱) مسائل را تبدیل میکند به "مسائل ذهنی " ، همه مسئولیتهای اجتماعی را ، که روی دوش هرکس سنگینی میکند همه را بسادگی با یک مقدار حیله های خاصی ،که فقط همین متولیان رسمی و واسطه های رسمی و حرفه ای میدانند از دوش هرکس و " ناکسی " بر میدارد !

زهد

یک نوع استحمار است، زهد، انسان را که دارای حقوق اجتماعی ، دارای نیازهای طبیعی است، همه را میگوید "بکنار بگذار" دندان طمعت را از همه اینها بکن! و انسان را درحد ضعیفترین نیازها ، چند قلم نیاز بسیار اندک ، در سطح یک حیوان ، نگه میدارد و بدینگونه هم " خودآگاهی " مرا بعنوان انسانی که همه مواهب و نعمتهای جهان برای من آفریده شده و من باید برخوردار باشم ، و هیچکس حق ندارد حق مرا سلب کند ، مسخ میکند و افسونی میکه من خودم را کنار بکشم بایک "بادامی" بسازم ، و خیلی هم منت بر سرخدا بگذارم،

۱ -یا ستمگار ، مذهب را وسیله استحمار ستمدیده میکند ؟

۵۸