پرش به محتوا

برگه:خودآگاهی و استحمار.pdf/۵۹

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی نشده است.

تورا اگر باندازه ریگ بیابانها و ستاره آسمانها و کف دریاها باشد ، با یک "یف " از بین میبرد!

آنگاه و می پرسی که پس با این ترتیب چرا من دغدغه مسئولیت اجتماعی داشته باشم؟ چرا؟ اگر مسئولیت من ، در برابر زندگی اجتماعی " مردم " مرا موظف میکند که در راه آنها بمیرم، جانم را فدا کنم زندگی ام را بدهم ، راه ساده تری وجود دارد ، و آن "کتاب دعا " است که بدون دغدغه بدون درد ، بدون خرج، بدون زحمت، بدون "شعور " بدون فكر بدون هیچ مسئولیتی ، تمام" کلیدهای بهشت " را بدست آدم میدهد! کافی است گوسفندی را نظر کنی ، یا یک کسی را خوشحال کنی ، یا " دل " ی را بدست بیاوری ، که همه چیز جبران شود و همه" مسئولیتهای" اجتماعیت ادا! این مذهب استحمارگر است : میبینیم که مذهب استحمارگر، هم من ستمدیده را وادار میکند که انتقامم را به بعد از مرگ موکول کنم ، وهم من سمتکار را امید میدهد که برای جبران ستمهائی که کردم ، لازم نیست که ستمدیده را راضی کنم ، بلکه، لازم است که " متولیان خدا و مذهب " را راضی کنم ( خود او - با آنها ـ از طرف همه ستمدیده ها و حتی از طرف خدا ، " او ، کی " می کند برو به بهشت ! اینست که مذهب انحرافی و هم " ستمدید

۵۷