می نشستند، اگر در تهران بودند ولیعهد دست راست، ظل السلطان دست چپ، بعد از علماء میایستادند زیردست آنها شاهزادگان ، وزراء وامراء ، زبردست ایشان ، علی قدر مراتب از طبقاتی که مقرر بود تا علماء حضور داشتند ، شاه باحترام روی زمین جلوس میفرمود .
اثاثه سلطنتی ، گرز و سپر مرصع ، تبرزین ، ساعد بند ، تیر و کمان، شمشیرهای نامی که شاهزادگان در دست داشتند، گرز و سپر مخصوص رکنالدوله و حسام السلطنه بود ، هر وقت در مرکز بودند ، برادر های شاه که در غیبت ولیعهد و ظل السطان بجای ایشان می ایستادند ، مقارن اعلان ساعت تحویل که بعهده منجم باشی ( نجم الدوله ) بود بحضور آمده اعلام میکرد ، شروع بنواختن موزیک و انداختن توپ میشد . علما می رفتند .
خوان سالار دو مجموعه پر از شاهی سفید و مسکوکات طلا پیش میآورد ، شاه چند دانه برمیداشت، خوانسالار و بردستهای او مجموعه ها را برده از دو طرف به حاضرین مشتی دست لاف میدادند، عیدی علما را شاه بدست خود داده بود ، علماء که میرفتند شاه روی صندلی جلوس مینمود ، طبقات مرنب می آمدند و عیدی میگرفتند و مرخص می شدند، عصر عید سلام نظامی در بالاخانهٔ میدان ارگ منعقد میشد، پهلوانها و بازیگر ها مشغول کشتی و بازی بودند و از برای عامه تفریحی بود.
عیدی که شاه بدست خودش میداد مشتی شاهی سفید و کیسه های شاهی که چند سکه هم داشت اشرفی پنجهزاری و دوهزاری، هرچه بر عده افزوده شد از سکه طلا کاست . اوایل پدرم که از سلام برمیگشت محتوی کیسه قابل تقسیم بود ، اواخر زورکی یک دوهزاری در آن یافت میشد ، در اول سلطنت ناصرالدین شاه اشرفی را در بازار نه هزار و دهشاهی خرد میکردهاند (یاد نادر بخیر)
عید قربان عید قربان هم برای اهل شهر تفریحی بود، از طرف شاه غیر از صدها گوسفند که تقسیم میشد من جمله هفت هشت گوسفند برای پدرم میآوردند . شتری را تزئین کرده با دم و دستگاه کوس و گبرگه ، موزیک و عملجات مخصوص بمیدان نگارستان میاوردند و نحر میکردند و هر قطعهٔ آن مخصوص صنفی بود ، مباشرین خلعت و انعام داشتند .
رسومات خوبی بوده ، همه را تمدن از بین برده و از چیزهای خوب تمدن بهرهور نشدیم . آش پزان آش شله قلمکار که اواخر در سرخه حصار پخته میشد تشریفات فوقالعاده داشت ، در زمان فتحعلیشاه در گردش عید پخته میشد و از تشریفات تحویل بود ، حال در پائیز ، سابق روز سیزده تشریفات بعمل میآمد.
از جمله شکستن بعضی ظروف بود و یغمای میوه و شیرینی و انداختن بعضی کنیزان در حوض آب که کشتی بگیرند و لباس زیاد هم نداشتهاند مد امروز! خانمها در اطراف حوض نشاط میکردهاند و شاه را انبساطی دست میدادهاست ، از حوض که بیرون می آمدند شاه شاهی شاباش میکرده و به اطراف میپاشیده ، خانم و کلفت خواجه و غلامبچه بهم میریختند جامه ها میدریده ، پاها بهوا میرفته خرتوخری بوده است و چرچری میشده است ، در سرخه حصار