برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۹۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
صه

و درود بی‌کران و تحیّات بی‌پایان بر ارواح طیّبه و اشباح طاهرهٔ جماهیر آل و اصحاب و مشاهیر رجال و احباب او باد[۱] که سمند خوشخرام عبارت و رخش تیزگام مجاز و استعارت را زینِ تزیین بر نهاده، و در میدان بیان جولان نموده، و بچوگان فصاحت و بلاغت گوی هنروری و سخندانی از مصاقع[۲] خطبا و ادباء اقاصی و ادانی در ربودند، تا صدای صِیت رسالت و ندای صوت جلالتِ مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللّٰهِ وَ اَلّذِینَ مَعَهُ اَشِدَّاءُ عَلَی الکُفَّارِ[۳] بگوش هوش فصحاء اطراف عالم و بلغاء اکناف امم رسانیدند سنان[۴] لسان و تیغ بیانِ وَ الشُّعَرَاءُ یَتَّبِعْهُمُ الغَاوُونَ[۵] از هیبت جلالِ نُبُوّت در غِمْد کَلال وَ نبْوَت[۶] بماند، و مشاهیرِ صفِّ قتالِ[۷]

  یَرْمُونَ بِالخُطَبِ الطِّوَالِ وَ تَارَةً وَحْیَ المَلَاحِظِ خِیفَة الرُّقَبَاءِ[۸]  
  1. در بعضی نسخ جدیده در اینجا بیت ذیل را علاوه دارند: هزار آفرین از جهان آفرین بر اولاد و احفاد او اجمعین،
  2. مصاقع جمع مِصْقَع است بکسر میم و فتح قاف بمعنی بلیغ و فصیح یا بلند آواز یا مردی که در نماند در سخن و بسته نشود بروی کلام (منتهی الأرب)،
  3. آیهٔ ۲۹ از سورهٔ ۴۸،
  4. چنین است بدون واو عاطفه در نسخ قدیمه و همان صواب است و این جمله جواب «تا صدای صیت رسالت الخ» است، بعضی نسخ: و سنان (با واو عاطفه)، و آن تحریف است ظاهراً،
  5. آیهٔ ۲۲۴ از سورهٔ ۲۶،
  6. نُبُوّت در مورد اوّل بضمّ نون و ضمّ باء موحّده و فتح واو مشدّده است یعنی پیغمبری، و غِمْد بکسر غین معجمه و سکون میم و در آخر دال مهمله بمعنی نیام شمشیر است، و کَلال بفتح کاف بمعنی کندی و ماندگی است یقال کلّ السّیف