هنگام تحدّی[۱] و جدال از معارضه و مقابلهٔ ایشان سپر عجز و ابتهال[۲] در روی قیل و قال کشیدند که لاَیَأْتُونَ بمِثْلِهِ وَ لَوْ کَانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ ظَهِیراً[۳]،
مستغرق درود و ثنا باد روحشان | تا روز را فروغ بود شمع را شعاع[۴] |
- ↑ تحدّی بمعنی برابری کردن در کاری و پیش خواندن خصم و غلبه جستن است یقال تحدّیتُ فلاناً ای باریته فی فعل و نازعته الغلبة (منتهی الأرب)
- ↑ ابتهال بمعنی زاری کردن است (منتهی الأرب)
- ↑ آیهٔ ۹۰ از سوره ۱۷،
- ↑ چنین است در اغلب نسخ خطّی، بعضی دیگر: شمس را شعاع، بعضی نسخ چاپی: شمع را (شمس را) ضیا،– در بعضی نسخ خطی جدید و در اغلب نسخ چاپی بعد از این بیت عبارت ذیل را علاوه دارند: «خصوصاً امام المشارق و المغارب جامع اصناف
و اللّسان و البصر کلالاً یعنی کند گردید شمشیر یا زبان یا بینائی، و نَبْوَت در مورد دوّم بفتح نون و سکون باء موحّده و فتح واو بمعنی باز ماندن شمشیر است از کار یقال نبا السّیف عن الضّریبة نَبْواً و نَبْوةً یعنی باز جَست تیغ از زخمگاه و کار نکرد (منتهی الأرب)
چنین است در ی و حن، در اغلب نسخ این سه کلمه بسیار محرّف و فاسد است،
این بیت را جاحظ در اوایل کتاب بیان و تبیین (چاپ مصر سنهٔ ۱۳۳۲ ج ۱ ص ۲۶) و ابن عبد ربّه در فصل خطب از کتاب عقد الفرید (چاپ مصر سنهٔ ۱۳۰۵ ج ۲ ص ۱۲۵) بابو داود بن جریر ایادی نسبت دادهاند در وصف خطباء قبیلهٔ ایاد از قبایل عرب که مشهور بکثرت خطبا و فصاحت و بلاغت بودهاند، و سپس جاحظ بلافاصله بعد از آن گوید: «فذکر المبسوط فی موضعه و المحذوف فی موضعه و الموجز و الکنایة و الوحی باللّحظ و دلالة الأشارة»،– و وحین بمعنی کلام خفیّ و اشاره بسخن پوشیده است، و مَلاحِظ بفتح میم جمع ملحظ است مصدر میمی از لحظه و لحظ الیه یعنی بدنبال چشم بسوی او نگریست، و خیفة بکسر خاء مصدر خاف یخاف خوفاً و خِیفةً و مَخافةً است بمعنی ترسیدن، و حاصل معنی بیت آنکه گاه خطبهای طویل ادا مینمایند و گاه کلام خفی و سخن پوشیده و اشاره بدنبال چشم از ترس رقیبان،– این بیت عربی را در بعضی از نسخ چاپی ندارد،–