این برگ همسنجی شدهاست.
۳۶۱
ایضاً له[۱]
تو نیک و بد خود هم از خود بپرس | چرا بایدت دیگری محتسب | |||||
و من یتّقِ الله یَجعل لَه | و یرزُقه من حَیث لا یحتسب |
ایضاً له
سرای مدرسه و بحث علم و طاق و رواق | چه سود چون دل دانا و چشم بینا نیست | |||||
سرای قاضی یزد ارچه منبع فضل است | خلاف نیست که علم نظر در آنجا نیست |
ایضاً له
آصف عهد زمان جان جهان تورانشاه | که درین مزرعه جز دانهٔ خیرات نکشت | |||||
ناف هفته بد و از ماه صفر کاف و الف | که بگلشن شد و این گلخن پردود بهشت[۲] | |||||
آنکه میلش سوی حقبینی و حقگوئی بود | سال تاریخ وفاتش طلب از میل بهشت[۳] |
ایضاً له
بهاءالحقّ و الدّین طاب مثواه | امام سنّت و شیخ جماعت | |||||
چو میرفت از جهان این بیت میخواند | بر اهل فضل و ارباب براعت |