غزل ۶۲: که مطلع آن اینست: مرحبا ای پیک مشتاقان بده پیغام دوست تا کنم جان از سر رغبت فدای نام دوست، و قوافی دیگر آن بادام دوست، در دام دوست، از جام دوست، اقدام دوست الخ است یعنی تمام قوافی این غزل میم بعد از الف است. بعد یکمرتبه میبینیم که بیت آخر این غزل در نسخهٔ اصل خطّی (و در چاپ نیز) چنین است: حافظ اندر درد او میسوز و بیدرمان بساز زانکه درمانی ندارد درد بیدرمان دوست، یعنی قافیه یک مرتبه نون بعد از الف شده است و پرواضح است که کلمهٔ «بیدرمان» چنانکه خود آقای خلخالی نیز در حاشیه معترّض شدهاند طغیان قلم کاتب است در نتیجهٔ تکرار کلمهٔ «درمان» قبل ازین در همین بیت دو مرتبه و صواب بطبق عموم نسخ دیگر «زانکه درمانی ندارد درد بیآرام دوست» است،
غزل ۸۵: شد چمان در چمن حسن و لطافت لیکن در گلستان وصالش نچریدیم و برفت، و صواب بطبق جمیع نسخ دیگر «نچمیدیم» است بجای «نچریدیم» در مصراع ثانی،