برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۵۰

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
ن

غزل ۱۰۶: درین چمن چو درآید خزان بیغمائی   ز پیش سرو سهی قامت بلند مباد، و صواب بطبق عموم نسخ دیگر «رهش بسرو سهی قامت بلند مباد» است،

غزل ۱۲۰: چه عذر بخت خود گویم که آن عیّار شهرآشوب   بتلخی کشت حافظ را و تیر اندر کمان دارد، و صواب بطبق جمیع نسخ دیگر «بتلخی کشت حافظ را و شکّر در دهان دارد» است، و کلمات «تیر اندر کمان دارد» طغیان قلم کاتب است که عین همین تعبیر را که قبل ازین در بیت چهارم همین غزل بود باز اینجا تکرار کرده است سهواً،

غزل ۱۷۹: باز مستان دل از آن آهوی مشکین حافظ   زانکه دیوانه همان به که بود اندر بند، و صواب بطبق عموم نسخ دیگر «باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ» است،

غزل ۳۲۹: منصور بن محمّد غازیست حرز من   و ازین خجسته نام بر اعدا مظفّرم و صواب بطبق اغلب نسخ دیگر «منصور بن مظفّر» است بجای «منصور بن محمّد».