برگه:حافظ قزوینی غنی.pdf/۴۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.
مح

غزل ۱۷: سوز دل بین که ز بس آتش اشکم چون شمع   دوش بر من ز سر مهر چو پروانه بسوخت، و صواب بطبق عموم نسخ دیگر چنین است: سوز دل بین که ز بس آتش اشکم دل شمع.

غزل ۴۵: نه من ز بی‌عملی در جهان ملولم و بس   ملامت علما هم ز علم بی‌عمل است، و صواب بطبق عموم نسخ دیگر و نیز بقرینه «ملولم» در مصراع اوّل «ملالت» است بجای «ملامت».

غزل ۵۱: بندهٔ طالع خویشم که درین قحط وفا   عشق آن لولی سرمست خریدار منست، و صواب بطبق عموم نسخ دیگر «لولی سرمست» است

غزل ۵۲: حافظ از قصّهٔ پرویز دگر قصّه مخوان   که لبش جرعه‌کش خسرو شیرین منست، و صواب بطبق سایر نسخ بدون استثنا: «حافظ از حشمت پرویز دگر قصّه مخوان» است.

غزل ۵۷: روی خوبست و کمال هنر و دانش پاک   لاجرم همّت پاکان دو عالم با اوست، و صواب بطبق عموم نسخ دیگر «دامن پاک» است بجای «دانش پاک» و دانش غلط فاحش است.