حبس پنجماهه و تبعید یک ساله اصفهان پیش آمد و آن اوراق و مجموعهٔ کاغذهای چهار ورق و نیمی خریداری شده، در مطبعهٔ مجلس و در شهربانی ضایع و نفله شد و بعد از شهریور ۱۳۲۰ جز صد و چهل صفحه از آنها بدست من نیامد، قسمتهای طبعشده را نیز از بین برده بودند!
درحیات ادبی اخیر، این لطمه را نتوانستم جبران کنم، مزاج عصبی وشدیدالتاثر من انحرافی شدید یافت، کثرت کار که لازم و ملزوم معیشت خانوادهام بود نیز بیشتر فرسودهام کرد و از سن سیونهسالگی تا پنجاهوچهارسالگی یعنی بهترین ایام جوانی من چنین هاوهدر شد، و از آنهمه زحمات طاقتفرسای فنی که چشم و اعصاب مرا ضعیف ساخته بود، جز قلیلی مانند تاریخ سیستان و مجملالتواریخ، و مجلدات سبکشناسی و چند جلد کتاب درسی، که بطبع رسیده باقی در انبار وزارت فرهنک مفقود یا مندرس گشت.
⚬
⚬ ⚬
در بعض جراید اخیر که مزد خدمتگزاران دیرین را میدادند پیراهنی بر سر چوب کردند که من قصیدهای در مدح شاه سابق بنام «دیروز و امروز» گفتهام و حتی گفتند که من خطیب پرورش افکار بودهام! چه گناه بزرک؟
اینک کسانی که بازندگی مدت انزوای من آشنا نیستند بدانند که من مدیحهسرای نیستم و آثار چهلسالهٔ من گواهست، ولی هر گاه خدای نکرده روزی یک قصیده مانند سایرین در وصف شاه سابق میگفتم و این عمل را بقصد حفظ جان و ناموس و بقای نفس و انجام وظیفهٔ پدری و شوهری نسبت بخانوادهٔ فقیر خود میکردم نبایستی مرا مورد ملامت قرار داد.
معهذا نظر بآنکه قصد نزدیکی بشاه را نداشم در تمام مدت انزوا نه شعری گفتم و نه تقربی جستم و نه اظهار خدمتی کردم.
من در انجمن «پرورش افکار» عضویت نپذیرفتم، از سخنرانیهای آن انجمن بیزار بودم و یکبار هم در جلسات سخنرانی و جشن پای ننهادم و در کتاب چاپی که سخنرانیها را طبع کرده است نامی از من نیست.
سال اخیر قبل از شهریور ۳۲۰ از طرف یکی از بهترین دوستانم. اصرار زیادی چه مستقیم، چه بوسیلهٔ شاگردان دانشسرا نمودند و از من شعری خواستند.