برگه:تاریخ مختصر احزاب سیاسی ایران، جلد اول.pdf/۲۱

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
دیباچه

انتخابات تهران و حومه بالنسبه آزاد بود و رفقای ما غالبا انتخاب شدند. و من هم از تهران انتخاب شدم، درین مجلس پردهٔ دیکتاتوری علنی‌تر و بدون روپوش بالا رفت و قدرت شاه نو، با اقلیتی ضعیف ولی وطن‌دوست برابر افتاد.

ما دورهٔ ششم را بپایان بردیم و در دورهٔ بعد لایق آن نبودیم که دیگر باره قدم بمجلس شورای ملی بگذاریم ـ و چند تنی هم از رفقای ما که در دورهٔ هفتم انتخاب شدند از وکالت استعفا دادند و در خانه نشستند... و حیات سیاسی من که بخلاف روح شاعرانه و نقیض حالات طبیعی و شخصیت واقعی من بود، پایان یافت.

من در تمام مدت عمر سیاسی خود متکی باجانب نگشته‌ام، و کمال مطلـوب من جلب دینار و درهم نبوده است، از اینروی بمن تا حدی عطوفت روا داشتند و امر شد که زیر نظر وزارت معارف بکارهای فنی بپردازم و از آن تاریخ تا امروز مشغول آنکارم و آثاری بوجود آورده و خدمتهائی بادبیات و زبان فارسی و صرف و نحو و تاریخ ادبیات کرده ام.

درین مدت از ۱۳۰۵ تا ۱۳۲۰ نه خود را بمرکز قدرت نزدیک ساختم و نه در صدد نزدیکی بآن منبع فیوضات بودم. بدین جرم و شاید بجرایم دیگر دو بار حبسم کردند و ماهها در زندان بسر بردم و سالی تمام در تبعید اصفهان گذرانیدم.

برای کومک بمعیشت خانواده‌ام و تدارک وسیلهٔ تربیت شش فرزندم، راهی بدست نیاوردم، زیرا آزادی عمل نداشتم، و حتی از مهاجرت بهندوستان هم منعم کرده بودندـ ناچار خواستم دیوان شعرم را که خریداران بسیاری در ایران و هندوستان و فرنک داشت بچاپ برسانم.

اینکار را کردم و بدیهی است که قصدم تجارت بود نه سیاست، چه دیگر خود را بانجام وظایف سیاسی مکلف نمی‌پنداشتم، بنابراین با رعایت تمامی مناسبات زمانی دیوان شعرم را بچاپخانه مجلس دادم و یکی از اهل کرم جوانمردی کرد و قیمت کاغذ و چاپ آنرا بعهده گرفت.

کتاب من تا دویست و هشت صحیفه بطبع رسیدـ ناگاه از مصدر جلال بشهربانی امر شد که آنرا تحت بازرسی و سانسور قرار دهند، از این سبب آن اوراق بالتمام ضبط

شد و کار بمراجعه و رفتوآمد و بازرسی ادارهٔ سانسور شهربانی کشید، و در همین حین

یب