هر چه بود خطری که کشور را در نتیجهٔ دوام هرج و مرج و غفلتهای دربار، تخویف میکرد و آزادی را بمرک تهدید مینمود، در شرف بروز و ظهور بود، و اگر کسی اندک تجربه و تفکر بکار میبست آن خطر بزرگ را بچشم میتوانست ببیند! و من و رفقای من آن خطر را بچشم دیدیم!
⚬
⚬ ⚬
مجلس پنجم باز شد، شاه فرار کرد، سردار سپه فرمانروای مملکت گردید، شهربانی و قشون و امنیه و حکام و دستههای سیاسی و مجلس همه در دست او مانند موم بودند ـ ولی افکار عامه و سواد جماعت و اغلب محافظهکاران و خانوادههای قدیم و رجـال بزرک و معدودی هم آزادیخواه و تربیتشده و متجدد باقیماندند و با نفوذ و قدرتی که مانند طوفان سهمگین غرشکنان بدر و دیوار و سنک و چوب و دشت و کوه میخورد و پیش میآمد، دم از مخالفت زدند و در نبرد نخستین پیروزی یافتند ـ من هم که در این مجلس از ترشیز نمایندگی داشتم با مخالفان جمهوری همراه بودم.
چشم و ابروی دیکتاتوری که در پردهٔ پیشین از پس پرده نمایان بود و ما را آن اندازه بیمناک ساخت، اینک با تمام قد و قامت وسـر و سنباط و هیبت و صـولت در پیش پرده ایستاده با ما سخن میگوید، رعد و برق میکند، نوید میدهد، تهدید مینماید و هر چه میخواهد میتواند کرد!
این بار نوبت جانبازیست، شوخی بردار نیست. همه یکی یکی میروند. تسلیم میشوند و عاقبت بیش از دو سه نفر نمیماند، که یکی از آنها نویسندهٔ این یادداشتها است.
⚬
⚬ ⚬
مجلس موسسان افتتاح شد ـ مجلس پنجم رای خود را در نهم آبان ۱۳۰۴ داده و هنوز بر سر پاست، غالب وکلای مجلس پنجم و سایر رجال و علمای ایالات در مجلس موسسان عضویت دارند، تنها ده پانزده تن ناجور و سرسخت و بیرحم بجان وزن و بچهٔ خود که با رای «نهم آبان» همداستان نبودند در این موسسه تاریخی دعوت نشدهاند و اگر میشدند نمیرفتند!
مجلس موسسان تمام شد ـ شاه نوآمد و بساط خاندان کهن بر چیده شد و کشور را بروزهای سعادتی نوید داد!
مجلس ششم بازشد.