☆ ☆ ☆
در پایان این فصل عیب ندارد اشاره کنیم که هجوم بسید و بکودتا دوام یافت تا آنکه سردار سپه از بهت خارج شد و جای پای خود را بعد از افتتاح مجلس در وزارت جنگ مستحکم ساخت، سپس معاملاتی با جراید کرد که بچوب بستن و دندان شکستن و حبس و دشنام، سلام و تعارف مقدماتی بود، و بالاخره از طرف وزیر جنگ اعلام شد که: «عجب است با بودن من مردم در صدداند که مسبب کودتا را بدست آورند، مسبب کودتا منم...» و بالاخره حالی کرد که کسی منبعد حق ندارد در باب کودتا و علل و اسباب و موجبات آن هرزهدرائی کند! و رفتهرفته چنانکه بیاید فریادها خاموش گردید و خصمان حرون رام شدند!...
۲۹ـ حزب سوسیالیست
درین بین حزب جدیدی از موتلفین قصر شیرین یعنی دموکرات و اعتدال قدیم در تهران چنانکه گفتیم موجود شد و نام خود را «سوسیالیست» نهاد. انقلابیهای قدیم و اعتدالیهای پیشین با هم گرد آمدند و جوانانی متجدد نیز با آنها یکی شدند و این حزب تقریباً جای دموکرات قدیم را گرفت زیرا دموکرات قدیم بدست خودش خفه شده و دفن گردیده بود و این آقایان روی آن خاک ریخته بودند!
اینجا دو حزب طبعاً پیدا شد: ۱ـ سوسیالیزم متمایل بمسلک و سیاست کمونیزم روسیه، ۲ـ باقی افرادیکه بعنوان نمایندگی مجلس چهارم در تهران گرد آمده بودند و بسیاست خارجی وشمول در طرفداری روس یا انگلیس بنظر احتیاط نگاه میکردند، و غالب رجال سیاسی و بسیاری از نویسندگان و دموکراتها و اعتدالیهای قدیم درین دسته بودند و اکثریت مجلس را چنانکه دیدیم بنام «اصلاحطلبان» بوجود آورده و در خارج مجلس هم نفوذ حقیقی و کاملی پیدا کرده بودند.
☆ ☆ ☆
اقلیت مجلس را عناصری از حزب تازهٔ سوسیالیست و عدهای از رفقای قدیم من بوجود آورده، و اکثریت مجلس را اصلاحطلبان در دست گرفته بودند. و این