حوزه علمیه[۱] با مشورت رکن الملك مرا برای جواب آنها معین کرده اول خودم را بخواندن کتب عهد عتیق وجدید وكتب رد اسلام بر نصرانیت و بالعکس و آموختن یك درجه از زبان عبرانی مهیای کار کردم و بعد مشغول شدم و مجله الاسلام اصفهان که سالها چاپ میشد[۲] مناظره من با مبلغین عیسوی بود.[۳] در ضمن آن کار زبان انگلیسی را هم آموختم. در سال ١٣٢۴ قمری شو ق حج بیت الله مرا بحجاز برد و در مراجعت از راه شام بمصر رفتم و در آنجا از تجار ایرانی که از کارهای اصفهانم با خبر بودند پذیرائی و احترام دیدم و چون از آن جا کشتی برای خلیج فارس نبود به بمبئی رفتم که از آنجا بایران بیایم. ایرانیان بیتی که مجله الاسلام مرا خوانده بودند خواهش کردند در آنجا هم با مبلغین عیسوی که سالها مشغول کار بودند و مسلمانان جواب نمیدادند مناظره کنم. برای مقدمات کار شروع بآموختن زبان اردو کردم در مدت دو ماه و نیم بقدری اردو آموختم که در یك مجلس عمومی نیم ساعت در موضوع مقایسه ادیان در اردوی فصیح حرف زدم وقتم را منحصر با موختن السنه نکردم مجله دعوت الاسلام بمبئی را[۴] در دو زبان فارسی وارد و مینوشتم انجمن و مجله دعوت الاسلام در تمام هندوستان شهرت یافت و از شهرستانهای هند مرا برای مناظره با مبلغین عیسوی میطلبیدند. در سال سوم توقفم در هند برای دانشکده حیدر آباد دكن یك استاد ادبیات فارسی میخواستند با این شرایط که ایرانی عالم عربی باشد و زبان انگلیسی و اردو هم بداند در ایرانیان آنوقت بمبی غیر از من کسی واجد شرایط نبود و قنسول ایران در بمبئی مرا معرفی کرد. آن شغل را كمك بمقصود که دعوت اسلام بود دانستم و قبولکردم
- ↑ ریاست حوزه علمیه اصفهان در آن ایام بعهده آقا نجفی و بعد هم بدست برادرش حاج آقا نور الله بوده پیش آمد مبلغین مسیحی بر این دو عالم سخت گران آمد و برای چاره جوئی درصدد مبارزه و مباحثه با آنها بر آمدند و از این رو بمشورت ركن الملك شیرازى داعی الاسلام برای مباحثه با آنان تعیین گردید.
- ↑ در اینجا الی الاسلام تا اندازهای راجع بچاپ الاسلام مبالغه نموده و یا مانند اغلب مدیران جراید و مجلات که سنوات انتشار مجله و روزنامه خود را بخاطر ندارند، داعی الاسلام نیز ممکن است فراموش کرده باشد که الاسلام بیش از دو سال نشر نیافته است.
- ↑ در صفحات قبل قسمتی از این مناظرهها را نقل نمودیم.
- ↑ از این مجله در حرف د كتاب؛ كلمه دعوة الاسلام، بتفصیل گفتگو خواهیم کرد. (مؤلف)