در شگفت خواهد ماند ولی ما خسته و دلتنگ نبوده و تماشای ده جلد کتاب ادبی دوره دهساله و پنج جلد کتب ضمیمه خستگیهای ما را رفع و بجدیت و کوششهای بی اندازه تشویق و ترغیب میکند . سال یازدهم ارمغان نخستین سالیست که ما بيك قسمت از آرزوهای دیرینه نایل شده و بیاری بزدان و همراهی دوستان ادب میتوانیم مرتب در هر ماه مجله را با هشت صفحه علاوه بر سالهای سابق انتشار دهیم.»
در سال یازدهم بر خلاف سالهای سابق مجله در دوازده شماره منتشر شده و شماره دوازدهم یعنی آخرین شماره این سال در اسفند ۱۳۰۹ شمسی و بنابراین برای هر ماه یک شماره از طبع خارج شده است . مجموع صفحات شماره های این سال بضمیمه فهرست مندرجات و غلطنامه ۹۲۸ صفحه بقطع خشتی است.
سال دوازدهم مجله ارمغان شماره اول سال دوازدهم ارمغان در فروردین ۱۳۱۰ شمسی انتشار یافته و مقاله افتتاحی آن بدین قرار است : « آغاز سال دوازدهم. طی دوره یازده ساله سرمایه ارمغان جز عشق بقای ادب در نگارنده و اکثر نمایند گان و مشترکین چیزی نبوده و اگر دوستان ادب با ما همداستان نمیشدند طی این مراحل امکان پذیر نبود. برای ارمغان در این اواخر دشمنانی چند پیدا شدند که هنوز مقصد آنان برما مجهولست و نمیدانم از تعطیل ارمغان اگر بتوانند کرد چه صرفه میبرند . ما نام دشمنان را فراموش و بیاد دوستان سخن رانده از دور و نزديك مراتب نهایت شکر آن و سپاس خود را با نان تقدیم و امیدواریم دستیاری همت بیدریغ دیرینه آنان بزودی مطبعه ارمغان را دایر و پس از دو زده سال بارزوی ادبی خود که رفع نواقص مجل وطبع ونشر كتب شعر باستان خاصه دیوان مصحح خمسه نظامی است نائل گردیم .
ابنك چهارمین ترکیب بند خود را که در طی دوازده سال هر يك سال مجله را افتتاح کرده بنام تقدیم دوستان ادب و نمایندگان شعر و هنر پرور ارمغان افتتاح سال دوازدهم قرار میدهیم.»
در ترکیب بند مذکور مرحوم وحید اشاره بزحمات و خدمات یازده ساله خود نموده میگوید : « این یازده ساله هر شب و روز * توقیع سخن مثال ما بود * چون شمع شبانه روز با سوز * روشنگری اشتغال ما بود » باز در جای دیگر ترکیب بند میگوید : « از شغل گران و رنج بسیار * تن سود ولی روان نفرسود .»
در سال دوازدهم، مجله دارای مطبعه مخصوصی بنام ( مطبعه ارمغان ) گردید . و از شماره ششم این سال مجله در مطبعه اختصاصی چاپ شده است . مطبعه از مغان تا هنگام فوت مرحوم وحید دایر بود. پس از ورود مطبعه بایران و دایر شدن آن
مرحوم وحید بیکی از آرزوهای دیرینه خود که پیدا کردن مطبعه بود نائل گردید