پرش به محتوا

برگه:تاریخ جرائد و مجلات ایران از محمد صدر هاشمی جلد دوم.pdf/۳۰۰

از ویکی‌نبشته
این برگ نمونه‌خوانی شده ولی هنوز هم‌سنجی نشده‌است.
حرف دال بعده العين
دعوت الاسلام
 

ومجموعه معارف میباشد و نیز آموزشگاه فنی هنر که طرز تدریس در آن مطابق اصول طبیعی و دارای شعبه مستقل دخترانه و قسمتهای فلاحتی و صنعتی بوده ، از موسسات مشارالیه میباشد. از تالیفات آقای بهجت كتاب ( روش پرورش ) است که در سال ۱۳۰۷ شمسی در چاپخانه خاور در ۱۲۸ صفحه كوچك طبع گردیده است.

(۵۵۳) دعوت الاسلام

مجله دعوت الاسلام در شهر بمبئی هندوستان بمدیری آقای (سید محمد علی داعی الاسلام ( بزبان فارسی و اردو تاسیس و در سال ١٣٢٤ قمری منتشر شده است شماره اول دعوت الاسلام که مدیر آن نام آنرا ) اسلام (نامه گذارده در ١٦ صفحه بقطع خشتی ، روی کاند متوسط ، با چاپ سنگی و بخط نستعلیق خوب ، طبع و در تاریخ غره رمضان المبارك ١٣٢٤ قمرى مطابق اکتوبر ١٩٠٦ میلادی توزیع گردیده است با اینکه در هندوستان چاپ سربی بعد وفور وجود داشته علت طبع مجله را با چاپ سنگی در صفحه چهارده شماره اول تحت عنوان ( اعتذار ( اينطور مینویسد: «چون اهل هندوستان چاپ حروفی نمیپسندند برخلاف ایرانیان که بسیار طالبند در این نمره ملاحظه هندوستانیان شد اگر خوب از طبع بیرون نیاید در شماره های دیگر فارسی را عليحده با حروف و اردو را با خط طبع خواهیم نمود .»

مجله دعوت الاسلام دنباله انتشارات «دعوت اسلامیه» و یا گفتگوی صفا خانه اصفهان است که آقای داعی الاسلام آنرا در اصفهان منتشر میشود و پس از مسافرت به هندوستان بشرحيکه بعدا خواهیم نوشت اداره دعوت اسلامیه اصفهان تبدیل بادارة دعوت الاسلام واقع در بمبئی گردید و مجله الاسلام نیز تبدیل بمجله دعوت الاسلام شد . تفصیل این موضوع را آقای داعی الاسلام در مقاله افتتاحی مجله پس از يك خطبه مفصل که چهار صفحه مجله را فرا گرفته، تحت عنوان « شرح احداث اداره دعوت الاسلام » بدينقسم ذکر کرده است : « روزیکه از اصفهان بعزم حج بیت الله الحرام بيرون آمدم در هر شهر چندی توقف داشتم در مذاق اکابر و اصاغر اسلام تجسس نیکو مینمودم در قوه متخيله شان صورتی از امورات راجعه بنوع وحفظ حوزه مسلمین و ترویج اصول اسلامیه نمیدیدم همه را در کوتاه نظری و خیالات راجعه بشخص مشهود کردم تا با هزار آه و افسوس بحرم خدا وارد شدم و در محل ظهور نور مقدس الهی اسلام پاك شب ها و روزها بغربت دین خدا و غفلت ما هاهمی گریستم و بر سر و سینه زدم جز در و دیوار کعبه معظمه هم نداشتم تا در شبی روح مقدس نبوی ص را در خواب ديدم في الجمله تسكين یافتم با هزاران ذوق و شوق بار سفر مدینه بستم سهل وصعب بیابان را در نوردید . بكعبه مقصود رسیدم چون در حرم مطهر مقابل قبر شریف ایستادم سراپای وجودم و ختن گرفت اشك از چشمم جاری گردید بدنم بلرزه درآمد برزمین افتادم و عرض نمودم ایجد بزرگوار دربیان و تبلیغ شریعت مطهره اسلامچه رنجها بردی از اقوام جهان چه صدمها کشیدی تا این نور الهی را جاری ساختی در میان مسلمانان اتحاد و قومیت استوار فرمودی

-۲۹۰-