تا اینکه یکروز بزندانبان خود میگوید که (من در فروردین ۱۳۱۶ خواهم رفت) زندانیان بتصور اینکه فرخی خیال فرار دارد در اطراف وی مراقبت را شدید مینماید ما بالنتیجه در شب ۱۴ فروردین ۱۳۱۶ بقصد انتحار مقداری تریاک میخورد و قصیده بدیوار بخط خود مینویسد: میروم در مجلس روحانیون آخرت * وندر آنجا بیکتک طرح قوانین میکنم.
پاسی از شب گذشته زندانیان از وضع تنفس فرخی آگهی پیدا نموده که تریاک خورده است و چیزی نگذشته است که پزشک قانونی و دادستان و یکنفر دیگر بیالیزوی حاضر میشوند و بهر نحوی بود ویرا از خطر مرگ نجات دادنده رخی در زندان شهربانی.
در این موقع پروندهای سیاسی بنام اسائه ادب سقام سلطنت برایش تهیه کردند و او را بزندان شهربانی (توقیفگاه متوقف کریدور شماره یک اتاق شماره یک و بعدا باتاق شماره ۲۸ میبرند) در محاکمه بدوا به ۲۷ ماه و بعد بسی ماه حبس محکو متن میکنند. فرخی در تمام محاکمات سکوت اختیار میکرد و در آنر هر جلسه محاکمه فقط این جمله را میگفت: قضاوت نهائی با ملت است و حکم محکمه را رؤیت و امضا نکرد فرخی مدتی در زندان شهربانی تهران بسر برد تا اینکه یکروز در اتاق خود بصدای بلند بطوریکه زندانیان او را نمیدیدند ولی صدای او را بخوبی تشخیص میدادند شروع به معرفی خود و صحبت کرد. در این اثنا عدهای بسر او ریخته و باکتک و لگد کشان کشان او را بزندان قصر بردند و در کریدور شماره ۴ با طاق مرطوب ۲۳ زندانی نمودند زندگانی فرحی در زندان قصر فوقالعاده مرموز وجان خراش است بعد از زندان قصر بزندان موقت تهران انتقالش دادند و در محبس انفرادی جایش میدهند و لباس و حمام و سلمانی و خوراک صحیح و سیگار را برای وی حرام مینماید که شاید بدین کیفیت هلاک شود.
با وجود اینهمه نتوانسته بدین وسیله هلاکش کنند تا یکروز در غذایش سم ریختند ولی فرخی استنباط کرد و از خوردن آن امتناع کرد باز دست از سر او بر نداشتند و او را بیمارستان بردند و در آنجا بطور اسرارآمیزی که تا کنون حقیقت و کیفیت آن تا اندازهای بر نگارنده معلوم نشده بزندگی شاعر خاتمه دادند (گویا خرداد ۱۳۱۸) ولی رئیس زندان وقت (یاور نیرومند) بوسیله نامه شماره ۷۲۳۳ مورخه ۱۸٫۸٫۹ باداره آگاهی تاریخ مرک وعلت آنرا چنین اطلاع داده است محمد فرخی فرزند ابراهیم در تاریخ ۱۸٫۷٫۲۵ بمرض مالاریا و نفربت فوت کرده است ) از طرفی هم شنیده میشود که پزشک مجاز احمدی بوسیله آمپول هوا با کمک عدهای و برا بقتل رسانیده است ولی تصور نمیکند این موضوع حقیقت داشته باشد آنقدر میتن است که و برا مسموم کرده باشند بچه کیفیت معلوم نیست.
حسن آقای علوی - از همکاران در حوم فرخی در نشر روزنامه طوفان که مدتی سمت مدیر داخلی روزنامه را داشته آقا حسن آقای علوی است. نامبرده تا سال ۱۳۰۷ شمی در قید حیات بوده و در سال مذکور در قزوین در موقع انجام ماموریت مدله وفات نموده است. فرخی پیاس خدمات آن رحوم مجلس تذکر با شکوهی در اداره
-۱۸۳-