پرش به محتوا

برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۸۸

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

چشم براه

آرزوئی است مرا در دل
که روان سوزد و جان کاهد
هر دم آن مرد هوسران را
با غم و اشک و فغان خواهد