پرش به محتوا

برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۴۳

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

یادی از گذشته

شهریست در کنارهٔ آن شط پر خروش
با نخلهای در هم و شب‌های پر ز نور
شهریست در کنارهٔ آن شط و قلب من
آنجا اسیر پنجهٔ یک مرد پرغرور