پرش به محتوا

برگه:اسیر فروغ فرخزاد.pdf/۴۲

از ویکی‌نبشته
این برگ هم‌سنجی شده‌است.

با آنکه رفته‌ئی و مرا برده‌ئی ز یاد
میخواهمت هنوز و به جان دوست دارمت
ای مرد، ای فریب مجسم بیا که باز
بر سینهٔ پر آتش خود می‌فشارمت

تهران-مهرماه ۱۳۳۳