پرش به محتوا

اوحدی مراغه‌ای (قصاید)/مسلمانان، سلامت به، چو بتوانید، من گفتم

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (قصاید) از اوحدی مراغه‌ای
(مسلمانان، سلامت به، چو بتوانید، من گفتم)
  مسلمانان، سلامت به، چو بتوانید، من گفتم دل بیچارگان از خود مرنجانید، من گفتم  
  به مال و جاه چندینی نباید غره گردیدن ز گرد این و آن دامن برافشانید، من گفتم  
  درین بستان، که دل بستید، اگرتان دسترس باشد برای خود درخت نیک بنشانید، من گفتم  
  به گردد حال ازین سامان که می‌بینید و این آیین شما هم حال‌ها برخود بگردانید، من گفتم  
  پی نام کسان رفتن به عیب انصاف چون باشد؟ نخستین نامه‌ی خود را فرو خوانید، من گفتم  
  دل درماندگان خستن، خطا باشد، که هم در پی شما نیز این چنین یک روز درمانید، من گفتم  
  حدیث اوحدی این بود و تدبیری که می‌داند تمامست این قدر، باقی شما دانید، من گفتم