اوحدی مراغهای (قصاید)/این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست؟
ظاهر
این چرخ گرد گرد کواکب نگار چیست؟ | وین اختر ستیزه گر کینه کار چیست؟ | |||||
هان! ای حکیم، هرچه بپرسم ترا، بگوی | تا منکشف شود که درین پود و تار چیست؟ | |||||
پروردگار نفس بباید شناختن | این نفس خود چه باشد و پروردگار چیست؟ | |||||
زین سوی لامکان و از آن سوی هفت چرخ | پیوند آن دو واسطهی کامکار چیست؟ | |||||
این طول و عرض چند و زمان و مکان کدام؟ | این خط و نقطه چون و محیط و مدار چیست؟ | |||||
این چار عنصر و سه موالید و شش جهت | این پنج زورق و دو در و یک سوار چیست؟ | |||||
این جان روشن و تن تاریک را چه حال؟ | وین خاک ساکن و فلک بیقرار چیست؟ | |||||
این وصلت و مفارقت و جوهر و عرض | این بهمن و تموز و خزان و بهار چیست؟ | |||||
این قلب و این لسان و سکوت و کلام چه؟ | این طبع و این مزاج و خیال و بخار چیست؟ | |||||
دریک مگس مجاورت نوش و زهر چون؟ | در یک مکان مناسبت گنج و مار چیست؟ | |||||
اصل فرشته از چه و نسل پری ز که؟ | وین آدمی بدین صفت و اعتبار چیست؟ | |||||
درپای دار این فلک بیگناه کش | چندین هزار پیکر ناپایدار چیست؟ | |||||
آوردنش به عالم و بردن به خاک چند؟ | پروردنش به شکر و کردن شکار چیست؟ | |||||
گوش ملوک از «لمن الملک» چون پرست | باز این نزاع و نخوت واین گیرودار چیست؟ | |||||
منزل یکی و راه یکی و روش یکی | چندین هزار تفرقه در هر کنار چیست؟ | |||||
اعداد را چو اصل به غیر از یکی نبود | این عقدهای مختلف اندر شمار چیست | |||||
ای نقشبند پیکر معنی، بگوی تا | زین نقشها ارادت صورتنگار چیست؟ | |||||
الهام و وحی و کشف و مقامات و معجزه | در جنبش نبی و ولی آشکار چیست؟ | |||||
ابلیس و خلد و آدم و حوا و خوشه چه؟ | ذبح و خلیل و گلشن و نمرود و نار چیست؟ | |||||
مصر و عزیز و یوسف و زندان و خواب چه؟ | طور و عصا و موسی و سجیلخوار چیست؟ | |||||
سیر براق و مسجد اقصی و جبرییل | طوبی و عرش و سدره و دیدار یار چیست؟ | |||||
بوجهل را مخالفت احمد از چه خاست؟ | و آن عنکبوت و پرده و صدیق و غار چیست؟ | |||||
این حج و عمره و حرم و کعبه و مقام | وین خلق و سعی و وقفه ور می حجار چیست؟ | |||||
رومی رخان هفت زمین را چنان طواف | بر گرد آن سرادق زنگی شعار چیست؟ | |||||
گر دیدهای مدینهی علم رسول را | باب مدینه و اسد و ذوالفقار چیست؟ | |||||
مد صراط و وضع ترازو و طی ارض | هول حساب و قول شفاعت گزار چیست؟ | |||||
رحمت چو در قیاس فزون آمد از غضب | تشویش عبد و خشم خداوندگار چیست؟ | |||||
از جای آمدن تو اگر واقفی به عقل | در باز گشتن این فزع و زینهار چیست؟ | |||||
فرمان که میدهد به مکافات نیک و بد؟ | مخلوق را درین بد و نیک اختیار چیست؟ | |||||
ای زاهد، ار به سر عبادت رسیدهای | شرط نماز و روزهی لیل و نهار چیست؟ | |||||
هر جزو را که باز شمردم حقیقتست | گر راه بردهای به حقیقت، به یار، چیست؟ | |||||
امر رموز «لیسک فی جبتی» چه بود؟ | آن گفتن «اناالحق» و منصور و دار چیست؟ | |||||
برما هزار گونه مباهات میکنی | ای مدعی بگو که: یکی از هزار چیست؟ | |||||
گر جاهلی، ز راهرو کاروان بپرس | ورعارفی، بگوی که تا: اصل کار چیست؟ | |||||
تا کی دویدنت به یسار از یمین چنان؟ | نادیده این قدر که یمین از یسار چیست؟ | |||||
ما در حصار این فلک تیز گردشیم | وز جان بیخبر که: برون از حصار چیست؟ | |||||
ای پادشاه، اگر نظر لطف میکنی | زان روی پرده دور کن، این انتظار چیست؟ | |||||
با اوحدی ز آتش دوزخ سخن مگوی | در دست این شکسته دل خاکسار چیست؟ | |||||
باران رحمت تو به هر گوشه میرسد | او هم به کوی تست، برو هم ببار، چیست؟ |