اوحدی مراغهای (غزلیات)/چشم جان بر اثرت میدارم
ظاهر
چشم جان بر اثرت میدارم | گوش دل بر خبرت میدارم | |||||
میکنم جای تو در جان، گر چه | گفتی: از دل بدرت میدارم | |||||
همچو خاکم بدر افگندی و من | روی بر خاک درت میدارم | |||||
دوش گفتی که: نداری سر من | به سر تو که سرت میدارم | |||||
به جفا خونم ازین بیش مریز | که به خون جگرت میدارم | |||||
دل ترا دوستتر از جان دارد | من از آن دوستترت میدارم | |||||
سپری شد دلم، از بس که درو | ناوک دل سپرت میدارم | |||||
در تو بستم چو کمر دل، گفتی | کز میان زودترت میدارم | |||||
اوحدی وار در آیینهی دل | همچو نقش حجرت میدارم |