اوحدی مراغهای (غزلیات)/هر دم از خانه رخ بدر دارد
ظاهر
هر دم از خانه رخ بدر دارد | در پی عاشقی نظر دارد | |||||
هر زمان مست بر سر کویی | با کسی دست در کمر دارد | |||||
یار آن کس شود، که مینوشد | دست آن کس کشد، که زر دارد | |||||
دوست گیرد نهان و فاش کند | مخلصان را درین خطر دارد | |||||
هر که قلاشتر ز مردم شهر | پیش او راه بیشتر دارد | |||||
در خرابات ما شود عاشق | هر که سودای درد سر دارد | |||||
یار ترسای ما، مترس از کس | عاشقی خود همین هنر دارد | |||||
مزن، ای اوحدی، بجز در دوست | کان دگر خانها دو در دارد |