اوحدی مراغهای (غزلیات)/موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد
ظاهر
موسم گل دو سه روزست ،به سر خواهد شد | می درآید، که گل زرد به در خواهد شد | |||||
چون فلک روی زمین از سمن و سوسن و گل | همه پر زهره و برجیس و قمر خواهد شد | |||||
غنچه چون با لب خشک آمده بود از اول | غالب آنست که با دیدهیتر خواهد شد | |||||
غصه چون دست برآرد تو به می دست گرای | که چو سرمست شوی غصه به سر خواهد شد | |||||
دیگر از بهر جهان حال دگر گونه مکن | که جهان دیگر و این حال دگر خواهد شد | |||||
مدعی، تا دل ما عشق نورزد پس ازین | گو: مده پند که این رنج بتر خواهد شد | |||||
تیر عشق از چپ و از راست روانست هنوز | گو: بنه تن به هلاک، آنکه سپر خواهد شد | |||||
اوحدی، نام طلب کن تو، که این قالب و قلب | وقت آنست که بیعین و اثر خواهد شد | |||||
رندی و عاشقی، از خلق چه پوشانی حال؟ | که جهان را هم ازین حال خبر خواهد شد |