اوحدی مراغهای (غزلیات)/مردم شهرم به میخوردن ملامت میکنند
ظاهر
مردم شهرم به میخوردن ملامت میکنند | ساقیا، می ده، بهل، کایشان قیامت میکنند | |||||
روی در محراب و دل پیش تو دارند، ای پسر | پیشوایانی که مردم را امامت میکنند | |||||
هر مقامی را بگردیدند سیاحان، کنون | بر سر کوی تو آهنگ اقامت میکنند | |||||
بر در مسجد گذاری کن، که پیش قامتت | در نماز آیند آنهایی که قامت میکنند | |||||
صوفیان کز حلقهی زلفت بجستند، این زمان | دادهاند انصاف و ترتیب غرامت میکنند | |||||
باغبانان خدمت سرو و گل اندر بوستان | سال و مه بر یاد آن رخسار و قامت میکنند | |||||
هم بزیر لب به دشنامی جوابی میفرست | عاشقانی را که زیر لب سلامت میکنند | |||||
مردم چشمت به نشترهای مژگان چو تیر | سینهی ما را چرا چندین حجامت میکنند | |||||
اوحدی را از جهان چشم سلامت بود، لیک | خال و زلفت خاک در چشم سلامت میکنند |