اوحدی مراغهای (غزلیات)/لاله افیون در شراب انداختست
ظاهر
لاله افیون در شراب انداختست | نرگس و گل را خراب انداختست | |||||
از ریاحین چرخ در ناف زمین | نافهای مشک ناب انداختست | |||||
نغمهی شیرین مرغان سحر | شور در مستان خواب انداختست | |||||
عندلیب از عشق گل در بوستان | نالهی چنگ و رباب انداختست | |||||
شرم بادا لاله را! تا از چه روی | پیش ترک من نقاب انداختست؟ | |||||
بر سر خوان غمش در هر طرف | از دل بریان کباب انداختست | |||||
ترک من تیری نیندازد خطا | خود چه گفتم؟ کی صواب انداختست؟ | |||||
سرو مرد قامت او نیست، لیک | خر بسی خر در خلاب انداختست | |||||
عشقبازان در بهشتند،اوحدی | زهد ما را در عذاب انداختست | |||||
زود پوسد جامهی پرهیز ما | کین قصب بر ماهتاب انداختست |