اوحدی مراغهای (غزلیات)/قاصرات الطرف فی حجب الخیام
ظاهر
قاصرات الطرف فی حجب الخیام | حال ترکانست گویی والسلام | |||||
عکس کین و مهر ایشان کفر و دین | رنگ روی و زلف ایشان صبح و شام | |||||
هم به معنی زهره را نایب مناب | هم به صورت ماه را قایم مقام | |||||
همچو دولت، گاه دشمن، گاه دوست | همچو گردون، گاه تند و گاه رام | |||||
بر ثوابت جزع ایشان را ستم | از کواکب اسب ایشان را ستام | |||||
کوچ ایشان رحلت صیف و شتا | خوی ایشان جنبش شمس و غمام | |||||
روز نرمی همچو سوسن خوش نسیم | وقت تندی همچو توسن بد لگام | |||||
تنگ چشمانند، لیکن دوربین | خوبرویانند، لیکن خویش کام | |||||
صحن لشکر گاهشان چرخ و نجوم | هیات خرگاهشان رکن و مقام | |||||
روی ایشان در کله خورشید و ماه | چشم ایشان در قبا ماهی و دام | |||||
رونق بعظاق رنگ آمیز شان | جلوهی طاوس را ماند مدام | |||||
میل ترکان کن، که یابی برقرار | نزد ترکان رو، که بینی بر دوام | |||||
ساقیان بربری از پیش و پس | بادهای کوثری از کاس و جام | |||||
دلبران کاسه گیر بوسه ده | دلبران عشقبار نیک نام | |||||
گر مرادی هست اینست، ای پسر | ور بهشتی هست اینست،ای غلام | |||||
اوحدی را با چنین قوم اوفتاد | راه سلطانیه و دارالسلام |