اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/غیر ازو هر چه هست بازی بود

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(غیر ازو هر چه هست بازی بود)
  غیر ازو هر چه هست بازی بود ما و من قصه‌ی مجازی بود  
  زود بگذر، که اصل ذات یکیست وین صفت‌ها بهانه‌سازی بود  
  تو ز دستش بداده‌ای، ورنه دوست در عین دلنوازی بود  
  نفس کافر ترا ازو ببرید هر که او نفس کشت غازی بود  
  عشق خود با تو فاش می‌گوید که: بما اول او نیازی بود  
  حدث از تست ورنه پیش از تو همه روی زمین نمازی بود  
  اوحدی، گر شناختی خاموش! کین حدیث از زبان‌درازی بود