اوحدی مراغهای (غزلیات)/عاشقان درد کش را دردی میخانه ده
ظاهر
عاشقان درد کش را دردی میخانه ده | از قدح کاری نیاید، بعد ازین پیمانه ده | |||||
جان ما بر باد خواهد رفت، ساقی، یکزمان | بادهای گر میدهی، بر یاد آن جانانه ده | |||||
هر حریفی را به قدر حال او تیمار کن | طوطیان را شکر آر و ماکیان را دانه ده | |||||
چون شود خوابت گران دست سبک روحی بگیر | و آن دگرها را سبکتر سر به سوی خانه ده | |||||
آن سر زلف چو زنجیر، ار چه کاری مشکلست | یک زمان در دست این آشفتهی دیوانه ده | |||||
ای که منکر میشوی سوز دل ریش مرا | پرتو آن شمع بین و ترک این پروانه ده | |||||
کنج این ویرانه بیگنجی نباشد اوحدی | مست گشتی، خیز و آوازی درین ویرانه ده |