اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/سنت آنست که خاک کف پایش باشی

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(سنت آنست که خاک کف پایش باشی)
  سنت آنست که خاک کف پایش باشی فرض واجب که به فرمان و برایش باشی  
  گر نخواهی که به حسرت سر انگشت گزی در پناه رخ انگشت نمایش باشی  
  ماه را دیدم و گفتم: تو بگیری جایش بازگفتم: تو نه آنی که به جایش باشی  
  گرهی بازکن از بند دو زلفش به نیاز ای دل، آنروز که در بند گشایش باشی  
  اوحدی، دست بدار از سخن دوست، که او به وفا سر ننهد، گر تو خدایش باشی  
  گر به رنج غم او کوفته گردی صد بار بوی آن نیست که در صحن سرایش باشی