پرش به محتوا

اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/زلف تو اگر به تاب می‌بینم

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(زلف تو اگر به تاب می‌بینم)
  زلف تو اگر به تاب می‌بینم دل ز آتش غم کباب می‌بینم  
  این جور، که بر دلم پسندیدی ظلمیست که بر خراب می‌بینم  
  در دیده‌ی‌خود خیال رخسارت چون عکس قمر در آب می‌بینم  
  این شیوه‌ی چشمهای بی‌خوابت گویی که: مگر به خواب می‌بینم  
  روی تو کشد مرا و این معنی از دور چو آفتاب می‌بینم  
  هجر تو و مرگ اوحدی را من «من ذلک» یک حساب می‌بینم  
  هر چیز که آن خطاست در عالم چون از تو بود، صواب می‌بینم