اوحدی مراغهای (غزلیات)/زاهدان را گذاشتیم به جنگ
ظاهر
زاهدان را گذاشتیم به جنگ | ما و جام شراب و نغمهی چنگ | |||||
نه پی مال میرویم و نه جاه | نی غم می خوریم و نه ننگ | |||||
نه به اقرار دوستان شادیم | نه به انکار دشمنان دلتنگ | |||||
نه به شاهیم طامع و نه به میر | نه به بویم غره و نه برنگ | |||||
سر مظلوم و آرمان در پیش | تیغ ظالم شکارشان در چنگ | |||||
کرده از ما کسان به کیسه شکر | خورده از ما خسان، به کاسه شرنگ | |||||
آنکه ما را نمیهلد در شهر | سر، بهل تا همی زند بر سنگ | |||||
ننیوشیم پند زاهد خشک | جان دهیم از برای شاهد شنگ | |||||
نه به مال کسی بریم آشوب | نه به خون کسی کنیم آهنگ | |||||
نه به آیین ما کسی را راه | نه بر ایینهی کس از ما زنگ | |||||
بر سریر سخن نشسته به کام | اوحدی فر و اوحدی فرهنگ |