اوحدی مراغهای (غزلیات)/روزهداران را هلال عید ابروی شماست
ظاهر
روزهداران را هلال عید ابروی شماست | شب نشینان را چراغ از پرتو روی شماست | |||||
ماه زنگی نسبت رومی رخ شاهی نسب | بنده آن چشم ترک و زلف هندوی شماست | |||||
مشک چینی را ز غیرت بر نمیآید نفس | زان دم عنبر، که در دام دو گیسوی شماست؟ | |||||
این که میآید دم صبحست یا باد ختن؟ | یا نسیم روضهی فردوس؟ یا بوی شماست؟ | |||||
از بهشت ار شاهدی خیزد شما خواهید بود | در جهان ار جنتی باشد سر کوی شماست | |||||
سوختیم از مهرتان، هم سایهای میافگنید | کندرین همسایه میل خاطری سوی شماست | |||||
حال محنتهای من محتاج پرسیدن نبود | محنت ما را، که خواهد بودن، از خوی شماست | |||||
تا ز دست آن سر زلف چو چوگان زخم خورد | این دل آشفته سرگردان تراز گوی شماست | |||||
بر دو رویم سال و مه این اشک خون رفتن روان | از دو رویی کردن دلهای چون روی شماست | |||||
گر کشیدم در کنار، از لاغری نتوان شناخت | کین تن باریک من، یا حلقهی موی شماست | |||||
اوحدی را دل ز سنگ انداز دوری خسته شد | باز پرسیدش، که آن مسکین دعاگوی شماست |