اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/دلی، که میل به دیدار دوستان دارد

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(دلی، که میل به دیدار دوستان دارد)
  دلی، که میل به دیدار دوستان دارد فراغتی ز گل و باغ و بوستان دارد  
  کدام لاله به روی تو ماند؟ ای دلبند کدام سرو چنین قد دلستان دارد؟  
  گرت به جان بخرم بوسه‌ای، زیان نکنم که بوسه عاشق بدبخت را زیان دارد  
  کسی که چون تو پری چهره در کنار کشد اگر چه پیر بود، دولتی جوان دارد  
  به قصد کشتن من بست و باز نگشاید کمر، که قد بلند تو در میان دارد  
  به خاکپای تو آنرا که هست دست رسی چه غم ز سرزنش هر که در جهان دارد؟  
  چو کردی جای خیال تو اوحدی در دل به وصل خود برسانش، که جای آن دارد