اوحدی مراغهای (غزلیات)/دلبرا، روز جدایی یاد ما میکردهای
ظاهر
دلبرا، روز جدایی یاد ما میکردهای | یا چو از ما دور گشتی دل جدا میکردهای | |||||
اندرین مدت که روی اندر کشیدی زین دیار | با که میبودی؟ بگو: عشرت کجا میکردهای؟ | |||||
چون سلامت میفرستادم به دست باد صبح | راست گو: دشنام دادی؟ یا دعا میکردهای؟ | |||||
همچنین بیگانه بودی، یا چنان کت عادتست | هر زمان بیگانهای را آشنا میکردهای؟ | |||||
گر گرفتی دوستان نو روا باشد، ولی | ترک یاران قدیم آخر چرا میکردهای؟ | |||||
از بهای بوسه گنج آورده باشی زین سفر | همبرین صورت که میبینم بها میکردهای | |||||
هر چه میکردی صوابست، اینکه پیش اوحدی | نامهای ننوشتهای هرگز، خطا میکردهای |