اوحدی مراغهای (غزلیات)/دشمنان گویی دگر در کار ما کوشیدهاند
ظاهر
دشمنان گویی دگر در کار ما کوشیدهاند | کان پری رخ را چنین از چشم ما پوشیدهاند | |||||
زاهدان از چشم تو ما را ملامت میکنند | جرعهای در کار ایشان کن، که بس خوشیدهاند | |||||
نیک خواها، عاشقان را وصف مستوری مکن | کین حریفان پند نیکوه خواه ننیوشیدهاند | |||||
نیست ما را هیچ عیب از عشق بازی، کندرین | ما همی کوشیم و پیش از ما همی کوشیدهاند | |||||
رند را با زاهد خشک ار نمیآید چه شد؟ | این جماعت خود نگویی: کی به هم جوشیدهاند؟ | |||||
اهل تقوی را زدرد ما نخواهد شد خبر | کین چنین دردی که ما داریم کم نوشیدهاند | |||||
اوحدی، از جور آن مهربانت ناله چیست؟ | مهربانان زخمها خوردند و نخروشیدهاند |