اوحدی مراغهای (غزلیات)/خلاف دشمنان روزی نظر بر دوستان افگن
ظاهر
خلاف دشمنان روزی نظر بر دوستان افگن | حسودان را بخوابان چشم و بندی بر زبان افگن | |||||
دهانم خشک و لب تلخ از فراق تست، یک باری | لب خشک مرا ترساز و بوسی در دهان افگن | |||||
کمان ابروان نقدست و تیر غمزه چشمت را | به نام عاشقان زان چشم تیری در کمان افگن | |||||
به خاموشی چرا زینگونه عیشم تلخ میداری؟ | لب شیرین ز هم بگشا و شوری در جهان افگن | |||||
به تحقیق از میانت کس نشانی چون نمییابد | ز لطف آن کمر، باری، حدیثی بر زبان افگن | |||||
چو خواهم بوسهای، گویی: ترا اینها زیان دارد | کنون تا وقت سود آید، به نقدم، در زیان افگن | |||||
چو خاک آستان تست نام اوحدی، روزی | اگر گردن بپیچاند سرش بر آستان افگن |