اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/تا کی به در تو سوکوار آیم؟

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(تا کی به در تو سوکوار آیم؟)
  تا کی به در تو سوکوار آیم؟ در کوی تو مستمند و زار آیم؟  
  گر کار مرا تو غم رسی روزی غم نیست، که عاقبت به کار آیم  
  وقتی که ز کشتگان خود پرسی اول منم آنکه در شمار آیم  
  چون دست برآوری به خون ریزی هم من باشم که: پایدار آیم  
  روزی اگرم تو یار خود خوانی دانم به یقین که: بختیار آیم  
  هم پیش تو بگذرم به دزدیده گر نتوانم که آشکار آیم  
  مگذار مرا چو اوحدی تنها زنهار! که من به زینهار آیم