اوحدی مراغهای (غزلیات)/بید بشکفت و گل به بار آمد
ظاهر
بید بشکفت و گل به بار آمد | لاله بر طرف جویبار آمد | |||||
گربهی بید بر دریچهی شاخ | پنجه بگشود و در شکار آمد | |||||
علم خسرو چمن بزدند | یزک لشکر بهار آمد | |||||
زان طرف لالهای سرخ برست | زین طرف نالهای زار آمد | |||||
سرو آزاد بر یمین افتاد | نرگس مست بر یسار آمد | |||||
رفت قمری چو بلبل آمد و گل | که یکی گر بشد هزار آمد | |||||
از چمن نکهت صبا بدمید | ز صبا بوی زلف یار آمد | |||||
بید بنشست و جام باده نهاد | باد برجست و در نثار آمد | |||||
گل رعنا به خانه باز رسید | بلبل مست با قرار آمد | |||||
ز سخن ها که هر کسی گفتند | غزل اوحدی بکار آمد |