پرش به محتوا

اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/بیا، که صفه‌ی ما بوریای میکده بس

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(بیا، که صفه‌ی ما بوریای میکده بس)
  بیا، که صفه‌ی ما بوریای میکده بس بخور خانه نسیم هوای میکده بس  
  ز میر و خواجه ملولیم، بعد ازین همه عمر حضور و صحبت رند و گدای میکده بس  
  به منعمان بهل آواز چنگ رندان را ترانه‌ی سبک از جار تای میکده بس  
  ز قلیه‌های بزرگان سر که پیشانی مرا سه جرعه‌ی بر ناشتای میکده بس  
  گرم به صفه‌ی صدر ملک نباشد بار نشستنم به میان سرای میکده بس  
  مرا به صومعه، گو: شیخ شهریار مده سر مرا به جهان خشت‌های میکده بس  
  گر اوحدی دگری را دعا کند گو: کن مرا دعای مغان و ثنای میکده بس