اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای ز لعلت قیمت یاقوت پست
ظاهر
ای ز لعلت قیمت یاقوت پست | سنبلت را دستهی گل زیر دست | |||||
راست کرد ایزد شکار عقل را | از سر زلف کژت، پنجاه شست | |||||
سرو، با قدی که میبینی چنان | ساعتی پیش تو نتواند نشست | |||||
گر جمالت را بدیدی بت ز دور | سجده کردی پیش تو چون بت پرست | |||||
یک شبم پنهان پنهان آرزوست | کندر آیی از در من مست مست | |||||
درد و چشم از خواب و سر مستی فتور | در دو زلف از تاب و دلبندی شکست | |||||
یاد میدار این که: تا قد تو خاست | چند خارم در دل شوریده خست | |||||
بر سر من نیست یک روزت گذار | تا در اندازم به پایت هر چه هست | |||||
خاطر ما را به گفتاری بجوی | ای که از دامت گرفتاری نجست | |||||
نیست باز ار چنگل سودای تو | چون کبوتر مرغ دل را بازرست | |||||
چون کمر گردت بسی گشت اوحدی | لیکن از چشم تو طرفی برنبست |