اوحدی مراغهای (غزلیات)/ای خرمن گل خوشهچین پیش تن و اندام تو
ظاهر
ای خرمن گل خوشهچین پیش تن و اندام تو | بلبل نخواند، وصف گل تا من نگویم نام تو | |||||
بر بام رو تا خلق را در تیره شب روشن شود | ماهی ز طاق آسمان،ماهی ز طرف بام تو | |||||
یک بوسه در ده زان دهن وانگه بریز این خون من | تا در دمی حاصل شود هم کام من، هم کام تو | |||||
مثل دهانت شکری در مصر نتوان یافتن | ای مصر زیبایی نهان در زلف همچون شام تو | |||||
دیشب سلامی کردهای، چون قدر آن نشناختم | امروز خود را میکشم در حسرت دشنام تو | |||||
نشگفت از آه سرد من وز رنگ و روی زرد من | ای جان غم پرورد من پروردهی انعام تو | |||||
از سیم خالی میکنی وز مشک خالی میزنی | این دامها چند افگنی؟ ای اوحدی در دام تو |