اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/ای ترک حور زاده، ز تندی و کودکی

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(ای ترک حور زاده، ز تندی و کودکی)
  ای ترک حور زاده، ز تندی و کودکی خون دل شکسته‌ی ما را چه می‌مکی؟  
  بگشای زلف و غارت دلها ببین، اگر از بند زلف دل‌شکن خویش درشکی  
  مانند گل ز جامه پدیدار میشود اندام روشن تو ز خوبی و نازکی  
  هر کس که دید روی ترا نیک روز شد روزت خجسته باد! که ماهی مبارکی  
  ترک تو چون کنم؟ که ز ترکی هزار بار گر تیغ بر سرم شکنی، تاج تارکی  
  گویی حسود چاره سگالم چها کند؟ گر بشنود دگر که تو با اوحدی یکی