اوحدی مراغهای (غزلیات)/اول فطرت که نقش صورت چین بستهاند
ظاهر
| اول فطرت که نقش صورت چین بستهاند | مهر رویت در میان جان شیرین بستهاند | |||||
| زان نمکدان لب شیرین شورانگیز تو | دانهی خال سیه بر قرص سیمین بستهاند | |||||
| تا کسی از باغ حسنت شاخ سنبل نشکند | زنگیان زلف تو بر ماه پرچین بستهاند | |||||
| جز به چشم ترک مستت خون مردم کس نریخت | تا بنای کفر را در چین و ماچین بستهاند | |||||
| عندلیبان چمن را تا کند زار و نزار | چاوشان چشم مستت بر گل آذین بستهاند | |||||
| بر امید خواب مستی دوش بر طرف چمن | بلبلان بوستان از غنچه بالین بستهاند | |||||
| تا نقاب از آفتاب طلعتت بر داشتند | اوحدی را خواب خوش از چشم غمگین بستهاند | |||||