اوحدی مراغهای (غزلیات)/انجمن شهر ملای گلست
ظاهر
انجمن شهر ملای گلست | باده بیاور، که صلای گلست | |||||
نالهی مرغان سحرخوان به صبح | از سر عشقت، نه برای گلست | |||||
بر رخ خوبان جهان خط کشید | سبزه، که خاک کف پای گلست | |||||
باغ، که او خاک معنبر کند | سنبل او خواجه سرای گلست | |||||
پیرهن یوسف مصری، که شهر | پرصفت اوست، قبای گلست | |||||
سر به در دوست نهادند خلق | در همه سرها چو هوای گلست | |||||
اوحدی، اینها همه گفتی، ولی | با رخ آن ماه چه جای گلست؟ |