پرش به محتوا

اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/امشب ز هجر یار بخواهم گریستن

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(امشب ز هجر یار بخواهم گریستن)
  امشب ز هجر یار بخواهم گریستن زارم ز عشق و زار بخواهم گریستن  
  نالیده‌ام هزار شب از هجر و بعد ازین هر شب هزار بار بخواهم گریستن  
  گو: روی من نگار شو از خون دل که من بی‌روی آن، نگار بخواهم گریستن  
  چون بی‌شمار غصه کشیدم ز هجر او زین غصه بی‌شمار بخواهم گریستن  
  بی‌اختیار چند کند گریه دیده‌ای؟ چندی به اختیار بخواهم گریستن  
  تا بشنوم ز خاک درش بوی او شبی در خاک کوچه خوار بخواهم گریستن  
  پنهان چو شد ز اوحدی آن نور دیده، من پنهان و آشکار بخواهم گریستن