اوحدی مراغه‌ای (غزلیات)/از جام عشق بین همه باغ و بهار مست

از ویکی‌نبشته
اوحدی مراغه‌ای (غزلیات) از اوحدی مراغه‌ای
(از جام عشق بین همه باغ و بهار مست)
  از جام عشق بین همه باغ و بهار مست دوران دهر عاشق و لیل و نهار مست  
  ناهید در هبوط و قمر در شرف خراب خورشید در طلوع و فلک ذره‌وار مست  
  مجنون و عشق خسته و ایوب و صبر زار توفان و نوح بیدل و منصور و دار مست  
  چندین پیاده بنگر و چندین سوار بین گاهی پیاده بیدل و گاهی سوار مست  
  معشوق پردگی و خر پرده‌دار و باز هم پردگی و پرده و هم پرده‌دار مست  
  آخر ز بهر کیست، نگویی، بدین صفت؟ چندین هزار بیدل و چندین هزار مست  
  هشیار بود تا به کنون اوحدی ولی آمد زمان آن که شود هوشیار مست