کلیات سعدی/مواعظ/هر که هر بامداد پیش کسی است
ظاهر
< کلیات سعدی | مواعظ
۱۲ – ط
| هر که هر بامداد پیش کسی است | هر شبانگاه در سرش هوسی است | |||||
| دل منه بر وفای صحبت او | کانچنان را حریف چونتو بسی است | |||||
| مهربانی و دوستی ورزد | تا ترا مکنتی و دسترسی است | |||||
| گوید اندر جهان توئی امروز | گر مرا مونسی و هم نفسی است | |||||
| باز با دیگری همین گوید | کاین جهان بیتو بر دلم قفسی است | |||||
| همچو زنبور در بدر پویان | هر کجا طعمهٔ بود مگسی است | |||||
| همه دعوی و فارغ از معنی | راست گوئی[۱] میان تهی جرسیست | |||||
| پیش آن ذم این کند که خریست | نزد این عیب آن کند که خسی است | |||||
| هر کجا بینی این چنین کس را | التفاتش مکن که هیچ کسیست | |||||
- ↑ خواهی.